مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
اصلا قرارمان این بود؛ از همان اول که زمین بشود فرش زیر پایمان و آسمان سقف فیروزهای بالای سرمان. گندمها خوشه خوشه در گودی دستانمان طلایی شوند و ابرها به دعایمان بارانی. که همه خوبیهای دنیا برای ما باشند تا بندگیات کنیم. تو سر قرارت بودی مثل همیشهی خدا، ما اما بودیم، کسانی که یادمان رفت قول ِ اول کار و سر قرار ِ بندگی تو نماندیم. یکم: سوره مبارکه بقره آیه 28 كَیفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْیاكُمْ ثُمَّ یمِیتُكُمْ ثُمَّ یحْییكُمْ ثُمَّ إِلَیهِ تُرْجَعُونَچگونه به خداوند کافر میشوید!؟ در حالی که شما مردگان (و اجسام بیروحی) بودید، و او شما را زنده کرد سپس شما را میمیراند و بار دیگر شما را زنده میکند سپس به سوی او بازگردانده میشوید. (بنا بر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان، آنچه دارید از خداست)در معنی این آیه شریف، قتاده میگوید: معنی آیه چنین است که شما در پشت پدران خود بی جان بودید (نطفه) و خداوند شما را زنده کرد؛ و برای شما مرگ قطعی خواهد بود و سپس برای پاداش و جزاء (در روز قیامت) شما را زنده میکند.ابن عباس و ابن مسعود میگویند: منظور آیه این است که شما هیچ نبودید و خدا شما را از نیستی آفرید و سپس میمیراند و بار دیگر برای روز قیامت زنده خواهد کرد.به قول بعضی دیگر، آیه میگوید: شما مردمی گمنام بودید، ما شما را زنده و مشهور کردیم و سپس میمیرید و پس از آن برای قیامت زنده خواهید شد در ادبیات عرب در موارد زیادی افراد گمنام را «مرده» و مردم مشهور را «زنده» نامیدهاند.بعضی دیگر چنین گفتهاند که: شما نطفههایی در پشت پدران و رحم مادران (نطفه بی جان) بودید که شما را به دنیا آوردیم و سپس میمیرید و پس از آن برای سؤال در قبر زنده میشوید و برای روز حساب و دیدن پاداش اعمال بسوی او باز خواهید گشت «ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» قرآن روز رستاخیز را که روز حساب و پاداش است، رجوع و بازگشت به خدا دانسته زیرا در آن روز، حکم و فرمان فقط در دست خداوند است و منظور از این بازگشت رفتن از مکانی به مکان دیگری نمیباشد.1از امیرالمومنین علیه السلام روایت است که در معنای این آیه فرمودند خداوند همه آنچه در زمین وجود دارد را برای شما آفرید تا مایه عبرتتان گردد و به وسیله آن نعمتها، به رضوان الهی دست یابید و از عذاب دوزخ امان یابید.صدای اذان از گلدستهها بلند میشود و آرام آرام روی خاک گلدان و دستهای مادرم مینشیند. مادرم، از گلدان، مشتی خاک بر میدارد. مشتش را به طرف من میگیرد، سرش را تکان میدهد و بلند میگوید: این تویی!خندهام میگیرد. آرام میگوید: یادت نیست. هیچ کداممان یادمان نیست. یک مشت خاک بودیم در دستان خدا ...در ما دمید. از غنای خودش به فقر ما بخشید. آدم شدیم... دردانهاش شدیم!با کلمه کلمهاش، تکان سختی میخورم. یادم باشد من بی تو باز همان یک مشت خاکم... ادامه مطلب |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |